۱۳۹۶-۰۹-۳۰، ۰۱:۲۸ ب.ظ
در سال های اولیه شکل گیری شبکه های متصل به هم و دوران گسترش شبکه، RIP بهترین پروتکل مسیریابی به حساب می امد و با نیازهای ان دوران بخوبی تطابق داشت اما پس از تجربه موفق استفاده از خدمات شبکه و استقبال عمومی از ان
شبکه های کامپیوتری از لحاظ اندازه و سطح پوشش شروع به رشد کردند و طبیعتا به ابزارهای مسیریابی جدید و کارامد تر نیاز بود. شبکه ها به سرعت بیشتر مسیریاب ها، پایداری و همگرایی جدول مسیریابی و محدویت های کمتر نیاز داشتند.
یک مثال شفاف و دقیق: محدودیت 15 گام در پروتکل RIP دست طراحان را در توسعه یک شبکه می بست.
بنابراین شبکه های تجاری آمدند و تلاش کردند، محیط های خود را که به صورت پراکنده و مجزا پیاده کرده بودند به هم متصل و یکپارچه نمایند و RIP برای این محیط ها به هیچ وجه من الوچود قابل استفاده نبود.
اما در پایان دهه 80 دوران طلایی اینترنت در افق عصر تکنولوژی ارام ارام پدیدار می شد، و باید گونه های جدید تری از پروتکل ها برای براورده کردن نیاز شبکه های گسترده و مجتمع طراحی می شد:
پروتکل هایی که گذشته از پایداری، همگرانی و سرعت، از نظر پیکربندی، نگهداری و فهم نیز ساده باشند.
در اواسط دهه هشتاد، شرکت سیسکو سعی و تلاش کرد بر اساس هسته خدمات شبکه پروتکل RIP پروتکل جدید را طراحی نماید که محدودیت های کمتری نسبت به RIP داشه باشد.
این پروتکل که IGRP نام گرفت (Interior Gateway Routing protocol) مدت کوتاهی پس از عرضه، گسترش داده شد و با نام _"EIGRP" معرفی گردید.
این دو پروتکل عامل کلیدی در مسیریابی بین حوزه ها (Inter domain Routing) شدند.
این مبحث به پروتکل های IGRP-EIGRP اختصاص دارد، ابتدا اندکی به تکنولوژی به کار رفته در این پروتکل ها خواهیم پرداخت و سپس روش پیکربندی و عملیاتی کردن را در بخش های بعدی توضیح مفصلی خواهیم داد.
بخش های مهم:
1-IGRP و EGRP در مقایسه با پروتکل RIP
2-تکنولوژی IGRP
3-پیکربندی IGRP
4-تکنولوژی EIGRP
5- پیکربندی EIGRP
از انجایی که مبنای هر دو پروتکل IGRP و EIGRP مشابه با پروتکل RIP است، بذا بهترین روش بررسی، تشریح مشخصات و ویژگی ان ها در مقایسه با RIP می باشد.
IGRP و EIGRP در مقایسه با RIP
*RIP یک پروتکل مسیریابی درونی (Interior Routing): بدین معنا که وظیفه دارد، بسته های داده را در یک محیط واحد و مستقل، هدایت و مسیریابی نماید.
RIP برای محیط هایی که نیاز به انتقال بسته های داده بین چندین شبکه مستقل با ساختار و سیاست های مدیریتی نصب شبکه متفاوت دارند طراحی نشده است.
مثال: نمی توان با استفاده از RIP شبکه های که متعلق هستند به دو دانشگاه مستقل (که هر یک از چندین شبکه داخلی، مسیریاب و مدیریت مستقل تشکیل شده اند) را به هم متصل کرد.
RIP پروتکلی است که با هدف سرعت بالا، عدم پیچیدگی و عملیاتی بودن، برای محیط های کوچک و یک دست طراحی شده و طبیعی است که دارای محدودیت های فراوان و قابلیت های کمی باشد.
این قضیه یک اصل کلی است که نمی توان پروتکلی طراحی کرد که در هر محیط و هر شرایط، بخوبی کار کند.
IGRP در حقیقت توسعه علمی و عملیاتی پروتکل RIP است و لیکن باز هم یک پروتکل مسیریابی درونی محسوب می شود و برای مسیریابی بین محیط های مستقل کاربرد ندارد.
IGRP با هدف توسعه یک محیط شبکه ای مستقل و یکپارچه و مسیریابی بهینه و مطمئن طراحی شده است.
به عنوان مثال بر اساس IGRP شبکه سازمانی یک دانشگاه را می توان تا هر اندازه گسترش داد. طراحان IGRP به ادبيات مسيريابي، اصطلاحات و تعاريف جديد افزودند که از جمله ان ها مفهوم "شبکه خود مختار" بود. (Autonomous System) يا شبکه خود مختار عبارت است
از يک شبکه بزرگ با اهداف و کاربري مشخص و تحت نظارت و سرپرستي يک مجموعه يا سازمان خاص پیاده و اداره می شود. درون یک شبکه خود مختار، شبکه های کوچک و بزرگ دیگری وجود دارند که همگی از عناصر مسیریابی و پروتکل های مشترک برای اتصال به یکدیگر استفاده می کنند.
به عنوان مثال یک دانشگاه می تواند برای خود یک شبکه AS مهیا نماید به گونه ای که هر دانشکده دارای حداقل یک شبکه محلی مستقل باشد. این شبکه های محلی طبق صلاحدید مسئول شبکه و از طریق نصب مسیریاب به هم متصل می شوند.
پیکربندی و مدیریت مسیریاب ها به طور معمول مشابه هم انجام می شود، و در حیطه وظایف مسئول خدمات شبکه و AS می باشد. تغییر در پیکربندی یا توپولوژی شبکه و حذف یا اضافه مسیریاب با مجوز و نظارت مسئول شبکه
ممکن خواهد بود. مسئول شبکه موظف است "الگوی زیر شبکه /Subnet Mask" را تعریف کرد و مسیریاب ها را به گونه ای ادرس دهی و پیکربندی کند که مسیریابی در درون شبکه تحت نظارت او، به درستی انجام شود.
طبیعی است که چنین شبکه ای مستقل محسوب می شود و حتی در صورت اتصال به یک شبکه دیگر، کسی نمی تواند از بیرون سیاست های مسیریابی دورن ان را تغییر بدهد.
مسئول شبکه خود مختار می تواند بر روی شبکه تحت نظارت خود "حاکمیت" (Autority) داشته باشد یعنی می تواند بر روی تک تک اجزای شبکه (ماشین های میزبان)، توپولوژی کل شبکه،
سیستم عامل، طراحی زیر ساخت ارتباطی و طریقه اتصال شبکه های محلی و نوع پروتکل مسیریابی اعمال نفوذ کرده و نظرات خود را پیاده نماید.
مسیریابی بسته های IP در درون یک شبکه خود مختار بیشتر تابع پارامترهایی نظیر سرعت و قابل اعتماد بودن الگوریتم مسیریابی است. حالا فرض کنید نصب شبکه های خود مختار از طریق یک زیر ساخت ارتباطی بسیار سریع
و جهانی به هم متصل شوند. مسیریابی بسته های اطلاعاتی بر روی شاه راه هایی که شبکه های AS را به هم متصل کرده، مسائلی کاملا متفاوت با مسیریابی در درون یک شبکه خود مختار دارد. در مسیریابی بین
شبکه های AS مسائلی نظیر امنیت، پرداخت حق اشتراک و سیاست نیز می تواند در انتخاب بهترین مسیر دخیل باشد.
یکی دیگر از اصطلاحات جدید در ادبیات شبکه دروازه است، که معنایی فراتر از یک مسیریاب را القا خواهد می کند. "دروازه" یک مسیریاب است که عمل مسیریابی را بین دو یا چند محیط شبکه های مستقل (چند AS) را بر عهده دارد.
از آنجائی که در هر یک از این شبکه های مستقل سیساست های مدیریتی و مسیریابی خاصی پیاده شده لذا نقش "دروازه" برای مسیریابی بین چند شبکه AS که هیچ کنترل و تغییری در درون ان ممکن نیست
با نقش مسیریاب های معمولی متفاوت است. شکل 1-1 یک شبکه مستقل As را با یک دروازه نشان می دهد
شبکه های کامپیوتری از لحاظ اندازه و سطح پوشش شروع به رشد کردند و طبیعتا به ابزارهای مسیریابی جدید و کارامد تر نیاز بود. شبکه ها به سرعت بیشتر مسیریاب ها، پایداری و همگرایی جدول مسیریابی و محدویت های کمتر نیاز داشتند.
یک مثال شفاف و دقیق: محدودیت 15 گام در پروتکل RIP دست طراحان را در توسعه یک شبکه می بست.
بنابراین شبکه های تجاری آمدند و تلاش کردند، محیط های خود را که به صورت پراکنده و مجزا پیاده کرده بودند به هم متصل و یکپارچه نمایند و RIP برای این محیط ها به هیچ وجه من الوچود قابل استفاده نبود.
اما در پایان دهه 80 دوران طلایی اینترنت در افق عصر تکنولوژی ارام ارام پدیدار می شد، و باید گونه های جدید تری از پروتکل ها برای براورده کردن نیاز شبکه های گسترده و مجتمع طراحی می شد:
پروتکل هایی که گذشته از پایداری، همگرانی و سرعت، از نظر پیکربندی، نگهداری و فهم نیز ساده باشند.
در اواسط دهه هشتاد، شرکت سیسکو سعی و تلاش کرد بر اساس هسته خدمات شبکه پروتکل RIP پروتکل جدید را طراحی نماید که محدودیت های کمتری نسبت به RIP داشه باشد.
این پروتکل که IGRP نام گرفت (Interior Gateway Routing protocol) مدت کوتاهی پس از عرضه، گسترش داده شد و با نام _"EIGRP" معرفی گردید.
این دو پروتکل عامل کلیدی در مسیریابی بین حوزه ها (Inter domain Routing) شدند.
این مبحث به پروتکل های IGRP-EIGRP اختصاص دارد، ابتدا اندکی به تکنولوژی به کار رفته در این پروتکل ها خواهیم پرداخت و سپس روش پیکربندی و عملیاتی کردن را در بخش های بعدی توضیح مفصلی خواهیم داد.
بخش های مهم:
1-IGRP و EGRP در مقایسه با پروتکل RIP
2-تکنولوژی IGRP
3-پیکربندی IGRP
4-تکنولوژی EIGRP
5- پیکربندی EIGRP
از انجایی که مبنای هر دو پروتکل IGRP و EIGRP مشابه با پروتکل RIP است، بذا بهترین روش بررسی، تشریح مشخصات و ویژگی ان ها در مقایسه با RIP می باشد.
IGRP و EIGRP در مقایسه با RIP
*RIP یک پروتکل مسیریابی درونی (Interior Routing): بدین معنا که وظیفه دارد، بسته های داده را در یک محیط واحد و مستقل، هدایت و مسیریابی نماید.
RIP برای محیط هایی که نیاز به انتقال بسته های داده بین چندین شبکه مستقل با ساختار و سیاست های مدیریتی نصب شبکه متفاوت دارند طراحی نشده است.
مثال: نمی توان با استفاده از RIP شبکه های که متعلق هستند به دو دانشگاه مستقل (که هر یک از چندین شبکه داخلی، مسیریاب و مدیریت مستقل تشکیل شده اند) را به هم متصل کرد.
RIP پروتکلی است که با هدف سرعت بالا، عدم پیچیدگی و عملیاتی بودن، برای محیط های کوچک و یک دست طراحی شده و طبیعی است که دارای محدودیت های فراوان و قابلیت های کمی باشد.
این قضیه یک اصل کلی است که نمی توان پروتکلی طراحی کرد که در هر محیط و هر شرایط، بخوبی کار کند.
IGRP در حقیقت توسعه علمی و عملیاتی پروتکل RIP است و لیکن باز هم یک پروتکل مسیریابی درونی محسوب می شود و برای مسیریابی بین محیط های مستقل کاربرد ندارد.
IGRP با هدف توسعه یک محیط شبکه ای مستقل و یکپارچه و مسیریابی بهینه و مطمئن طراحی شده است.
به عنوان مثال بر اساس IGRP شبکه سازمانی یک دانشگاه را می توان تا هر اندازه گسترش داد. طراحان IGRP به ادبيات مسيريابي، اصطلاحات و تعاريف جديد افزودند که از جمله ان ها مفهوم "شبکه خود مختار" بود. (Autonomous System) يا شبکه خود مختار عبارت است
از يک شبکه بزرگ با اهداف و کاربري مشخص و تحت نظارت و سرپرستي يک مجموعه يا سازمان خاص پیاده و اداره می شود. درون یک شبکه خود مختار، شبکه های کوچک و بزرگ دیگری وجود دارند که همگی از عناصر مسیریابی و پروتکل های مشترک برای اتصال به یکدیگر استفاده می کنند.
به عنوان مثال یک دانشگاه می تواند برای خود یک شبکه AS مهیا نماید به گونه ای که هر دانشکده دارای حداقل یک شبکه محلی مستقل باشد. این شبکه های محلی طبق صلاحدید مسئول شبکه و از طریق نصب مسیریاب به هم متصل می شوند.
پیکربندی و مدیریت مسیریاب ها به طور معمول مشابه هم انجام می شود، و در حیطه وظایف مسئول خدمات شبکه و AS می باشد. تغییر در پیکربندی یا توپولوژی شبکه و حذف یا اضافه مسیریاب با مجوز و نظارت مسئول شبکه
ممکن خواهد بود. مسئول شبکه موظف است "الگوی زیر شبکه /Subnet Mask" را تعریف کرد و مسیریاب ها را به گونه ای ادرس دهی و پیکربندی کند که مسیریابی در درون شبکه تحت نظارت او، به درستی انجام شود.
طبیعی است که چنین شبکه ای مستقل محسوب می شود و حتی در صورت اتصال به یک شبکه دیگر، کسی نمی تواند از بیرون سیاست های مسیریابی دورن ان را تغییر بدهد.
مسئول شبکه خود مختار می تواند بر روی شبکه تحت نظارت خود "حاکمیت" (Autority) داشته باشد یعنی می تواند بر روی تک تک اجزای شبکه (ماشین های میزبان)، توپولوژی کل شبکه،
سیستم عامل، طراحی زیر ساخت ارتباطی و طریقه اتصال شبکه های محلی و نوع پروتکل مسیریابی اعمال نفوذ کرده و نظرات خود را پیاده نماید.
مسیریابی بسته های IP در درون یک شبکه خود مختار بیشتر تابع پارامترهایی نظیر سرعت و قابل اعتماد بودن الگوریتم مسیریابی است. حالا فرض کنید نصب شبکه های خود مختار از طریق یک زیر ساخت ارتباطی بسیار سریع
و جهانی به هم متصل شوند. مسیریابی بسته های اطلاعاتی بر روی شاه راه هایی که شبکه های AS را به هم متصل کرده، مسائلی کاملا متفاوت با مسیریابی در درون یک شبکه خود مختار دارد. در مسیریابی بین
شبکه های AS مسائلی نظیر امنیت، پرداخت حق اشتراک و سیاست نیز می تواند در انتخاب بهترین مسیر دخیل باشد.
یکی دیگر از اصطلاحات جدید در ادبیات شبکه دروازه است، که معنایی فراتر از یک مسیریاب را القا خواهد می کند. "دروازه" یک مسیریاب است که عمل مسیریابی را بین دو یا چند محیط شبکه های مستقل (چند AS) را بر عهده دارد.
از آنجائی که در هر یک از این شبکه های مستقل سیساست های مدیریتی و مسیریابی خاصی پیاده شده لذا نقش "دروازه" برای مسیریابی بین چند شبکه AS که هیچ کنترل و تغییری در درون ان ممکن نیست
با نقش مسیریاب های معمولی متفاوت است. شکل 1-1 یک شبکه مستقل As را با یک دروازه نشان می دهد