۱۴۰۰-۰۷-۱۱، ۱۰:۱۲ ب.ظ
کتاب بهانه ممنوع اثر برایان تریسی یکی از کتاب های مفید است. به نظرم هرکسی که با مشکلاتی مثل بهانه تراشی رو به رو است باید حتما مطالعه کند. اخیراً فکر کردم باید در مورد بهانه هایی که می آورم اقدامی انجام بدهم ، به کارهای روزمره ی خود نظم بدهم. همچنین درباره ی آنچه باید و نباید انجام دهم بیشتر فکر کنم. کتاب بهانه ممنوع جواب درستی به سوالات و خواسته های من داده است. اگرچه من هنوز بعد از مطالعه ی این کتاب سعی می کنم با تعلل درونی که در هر انسانی به وجود می آید مبارزه کنم. اما می توانم بگویم که تا حدی پیشرفت کرده ام که می توانم عکس العمل های خوبی داشته باشم.
این کتاب دارای سه بخش است که به بخشهای مختلف شامل: خود انضباطی و موفقیت شخصی ، خود انضباطی در تجارت ، فروش و امور مالی ، خود انضباطی و زندگی خوب) با زیر فصلهای مختلف تقسیم بندی شده است. من با استفاده از نکاتی که با خواندن کتاب آموختم و مطالبی که داخل سایت ها در مورد خلاصه ی کتاب بهانه ممنوع خواندم، قصد دارم تا درمورد خلاصه فصل های اول که توضیحاتی برای داشتن نظم و انضباط شخصی و موفقیت شخصی است بنویسم.
چرا انضباط شخصی مهم است؟
نظم و انضباط یعنی توانایی انجام آنچه شما باید انجام دهید درست در زمانی که باید انجام شود. نظم و انضباط شخصی کلید رشد و پیشرفت شخصی است. این یک ویژگی جادویی است که همه درها را به روی شما باز می کند و سایر خواسته هایتان را ممکن می سازد. یک فرد معمولی با نظم و انضباط شخصی می تواند به همان اندازه و به همان سرعتی که استعدادها و هوشش می تواند، او را پیش ببرد و باعث پیشرفتش بشود. اما هر فردی بدون نظم و انضباط شخصی با تحصیلات و فرصت هایی که دارد به ندرت از حد متوسط بالاتر می رود.
این نظم و انضباط است که به شما امکان می دهد خود را از یک جزیره خالی و تنها نجات دهید. در واقع نظم هر فرد میتواند کلید ورود به یک زندگی بزرگ و عالی است و بدون آن هیچ موفقیت پایداری امکان پذیر نیست.
2عاملی که دشمن موفقیت هستند
همانطور که در کتاب بهانه ممنوع نوشته شده است شاید دوتا از بزرگترین دشمن های موفقیت ، شادی و رضایت شخصی داشتن این است که در ابتدا در برابر هرچیز خوبی مقاومت و امتناع کردن است و عامل دوم سودجویی است
این دو عامل باعث می شود تا مردم تقریباً در هر شرایطی راه آسان تر را انتخاب کنند. آنها به دنبال راه های میانبر برای هر چیز هستند. برای مثال این دسته از افراد به عنوان اخرین نفر به محل کار خود می رسند و اولین نفر آنجا را ترک می کنند. آنها به دنبال برنامه های سریع ثروتمند شدن و دنبال راه های آسان به پول رسیدن هستند. با گذشت زمان ، آنها عادت می کنند که همیشه به دنبال راهی آسان تر و سریعتر برای دستیابی به خواسته های خود باشند تا آنچه را که برای دستیابی به موفقیت واقعی سخت اما ضروری است خیلی سریعتر انجام دهند. البته که این اتفاق به راحتی میسر نمیشود چرا که نیاز به تلاش و پشتکار بسیار دارد.
سودجویی
عامل سودجویی مردم را به سمت شکست و عدم موفقیت سوق می دهد. این اصل می گوید: “مردم همواره به دنبال سریع ترین و ساده ترین راه برای به دست آوردن یک سری چیزها هستند.مثل اینکه می خواهند در لحظه بدون هیچ نگرانی برای پیامدهای طولانی مدت در مورد رفتارهای خود به راهشان ادامه بدهند. بی شک سودجویی افراد باعث شکست دیرهنگام آنها میشود. زمانی به خودشان می آیند که دیگر دیر است. زمانی برای جبران باقی نمانده است. به عبارت دیگر ، بیشتر مردم به جای آنچه برای موفقیت لازم است ، آنچه را که مفید ، سرگرم کننده و آسان است انجام می دهند.
درس هایی از کتاب بهانه ممنوع
در این قسمت بخش هایی از کتاب بهانه ممنوع را برای شما آورده ایم. موفقیت تنها زمانی امکان پذیر است که بتوانید بر تمایلات خود برای کنار گذراندن راه های آسان غلبه کنید. موفقیت پایدار تنها زمانی امکان پذیر است که بتوانید خود را برای سخت کار کردن به مدت طولانی آماده کنید.
این قانون می گوید که اگر می خواهید در هر زمینه ای به موفقیت برسید باید نحوه موفقیت در آن زمینه را تعیین کنید و سپس آن مهارت ها و فعالیت ها را به طور مکرر تمرین کنید تا به نتایج یکسان برسید.
تنها سه شرط برای موفقیت وجود دارد. ابتدا ، دقیقاً تصمیم بگیرید که در زندگی چه می خواهید. ثانیاً ، بهایی را تعیین کنید که باید برای به دست آوردن چیزهایی که می خواهید بپردازید. و سومین مورد که از همه مهمتر است، مصمم به پرداخت بهای موفقیتت باشید.
دستیابی به موفقیت مانند رسیدن به آمادگی جسمانی است. مانند حمام کردن ، مسواک زدن و غذا خوردن است. این کاری است که شما باید به طور مداوم ، هر روز انجام دهید. هنگامی که شروع می کنید ، هرگز متوقف نمی شوید تا زمانی که زندگی و حرفه شما به پایان برسد و به تمام موفقیت هایی که می خواهید برسید.
تمرین نظم و انضباط به شما امکان می دهد شخصیت خود را تغییر دهید ، به فردی قوی تر و بهتر تبدیل شوید. تمرین نظم و انضباط شخصی تأثیر قوی بر ذهن و احساسات شما می گذارد و شما را به فردی متفاوت از فردی که بدون نظم و انضباط شخصی می بودید تبدیل می کند.
قانون کتاب این است: برای تبدیل شدن به کسی که قبلاً نبوده اید ، باید کاری را انجام دهید که قبلاً انجام نداده اید. در واقع یکی از اصول موفقیت این است که برای دستیابی به چیزی که قبلاً هرگز به آن نرسیده اید ، باید ویژگیها و مهارتهایی را که قبلاً نداشته اید بیاموزید و تمرین کنید.
نظم و انضباط شخصی و مسئولیت پذیری
خودتان را در برابر استانداردی بالاتر از آنچه دیگران از شما انتظار دارند بدانید. هرگز خود را معذور نکنید. هرگز به خودت رحم نکن. یک استاد سخت گیر برای خود باشید و نسبت به دیگران ملایم باشید.
ما در اینجا سریع ترین و مطمئن ترین راه برای از بین بردن احساسات منفی را برایتان آورده ایم. که فوراً به خودتان بگویید: من مسئول خودم هستم! هرگاه اتفاقی می افتد که باعث عصبانیت یا واکنش منفی از هر نوع می شود ، با گفتن “من مسئول هستم” به سرعت احساسات منفی را خنثی کنید. شما همچنان خود را کوچک و درمانده می بینید. مانند یک قربانی و به خشونت ادامه می دهید. با این حال ، وقتی شروع به پذیرش مسئولیت هر اتفاقی می کنید ، خود را به یک “بزرگسال عاقل” تبدیل می کنید. شما خود را متولی زندگی خود می بینید و دیگر قربانی نیستید.
نمی توان یک رهبر واقعی را تصور کرد که غر می زند و شکایت می کند. در عین حال هم میتواند هنگام بروز مشکلات مقاومت کند. در نتیجه راه حل هایی بیابد در نتیجه مشکل را حل کند.این حس “توانایی پاسخگویی” نشانه شخصیت بسیار پیشرفته ی فرد است. شما مسئولیت زندگی خود را با تصمیم گیری از قبل بر عهده می گیرید. پس از چیزی که نمی توانید تحت تأثیر آن قرار دهید یا تغییر دهید ناراحت یا عصبانی نمی شوید. همانطور که از آب و هوا عصبانی نمی شوید ، از شرایط و موقعیت هایی که هیچ کنترلی بر آنها ندارید عصبانی نمی شوید.
خود انضباطی و هدف
خود انظباتی از دید نویسنده ی کتاب عاملی مهم است. فاجعه این است که اکثر مردم فکر می کنند که از قبل اهدافی دارند. اما آنچه واقعاً دارند امیدها و آرزوها هستند. اهدافی که یادداشت نشده و به صورت طرح درنیامده مانند گلوله های خارج از تفنگ هستند و کارایی ندارند. افرادی که اهداف نانوشته ای دارند ، از تلاش برای اهداف زندگی خلاص می شوند. از آنجا که آنها فکر می کنند که از قبل اهداف دارند ، هرگز در تلاش سخت و منظم برای تعیین هدف شرکت نمی کنند. چه بسا که این مهارت اصلی موفقیت است.
روش هفت مرحله ای برای دستیابی به اهداف
مرحله 1: دقیقاً درمورد آنچه را که می خواهید تصمیم بگیرید و خاص باشید. اگر می خواهید درآمد خود را افزایش دهید ، به جای این که فقط “پول بیشتری بدست آورید” در مورد مقدار مشخصی پول تصمیم بگیرید.
مرحله 2: اهدافتان را بنویسید. هدفی که مکتوب نیست مانند دود سیگار است: دور می شود و ناپدید می شود. مبهم و غیر اساسی است. هیچ نیرو ، اثر و قدرتی ندارد. اما یک هدف مکتوب به چیزی تبدیل می شود که در صورت لزوم می توانید آن را ببینید ، لمس کنید ، بخوانید و اصلاح کنید.
مرحله 3: برای هدف خود مهلت تعیین کنید. یک دوره زمانی معقول را انتخاب کنید و زمانی را که می خواهید به آن برسید بنویسید. اگر این هدف به اندازه کافی بزرگ است ، یک مهلت طولانی و نهایی تعیین کنید و سپس مهلت های فرعی یا مراحل موقت را بین جایی که امروز هستید و جایی که می خواهید در آینده باشید تعیین کنید.
مرحله 4: لیستی از همه چیزهایی که فکر می کنید ممکن است برای رسیدن به هدف خود لازم است انجام دهید ، تهیه کنید.
مرحله 5: فهرست خود را از نظر ترتیب و اولویت سازماندهی کنید. لیستی از فعالیتهای سازماندهی شده بر اساس دنباله ای مستلزم این است که شما تصمیم بگیرید که ابتدا باید چه کاری را انجام دهید.
مرحله 6: فوراً برای عمل به برنامه ریزی خود اقدام کنید: اولین قدم و سپس گام دوم و گام سوم را بردارید. سریع حرکت کنید. تأخیر نکنید به یاد داشته باشید: تعلل فقط دزد زمان نیست. دزد زندگی است.
مرحله 7: هر روز کاری انجام دهید که شما را در جهت هدف اصلی شما حرکت دهد. این مرحله کلیدی است که موفقیت شما را تضمین می کند.
قانون علت و معلول
مهمترین کاربرد قانون علت و معلول این است که “افکار علل هستند و شرایط نیز معلول”. افکار شما شرایط زندگیتان را ایجاد می کند. وقتی طرز فکر خود را تغییر دهید در واقع زندگی خود را تغییر داده اید. دنیای بیرونی شما تبدیل به یک بازتاب تصویر آینه از دنیای درونی شما می شود.
نظم و انضباط شخصی و تعالی شخصی
ما آنچه هستیم که مدام تکرار میکنیم؛ بنابراین برتری یک عمل نیست بلکه یک عادت است. شما با ارزش ترین دارایی خود هستید. زندگی شما ، پتانسیل شما و امکانات شما ارزشمندترین چیزهایی است که دارید. بنابراین هدف بزرگ شما در زندگی باید برآوردن این پتانسیل و تبدیل شدن به هر چیزی باشد که قادر به تبدیل شدن به آن هستید. آنچه دیگران انجام داده اند ، شما نیز می توانید انجام دهید. اگر نحوه کار را بیاموزید. همه کسانی که در بالا هستند یک بار در پایین بودند. بهترین اثبات اینکه می توان کاری را انجام داد این است که شخص دیگری قبلاً آن را انجام داده است.
بسیاری از مردم می گویند که دوست دارند شاد ، سالم ، خوش اندام و ثروتمند باشند. اما آرزو و امید کافی نیست. برای رسیدن به اهدافی که برای خود تعیین کرده اید ، باید تصمیمی محکم و بدون ابهام بگیرید که قرار است هر بهایی را بپردازید و هر مسافتی را طی کنید. شما باید این تصمیم را بگیرید و سپس پل های ذهنی خود را پشت سر خود بسوزانید. از آن لحظه به بعد ، تصمیم می گیرید تا زمانی که به 20 درصد بالاتر یا بیشتر از آن نرسید ، روی خود و کار خود کار کنید.
وقتی تصمیم می گیرید یکی از بهترین افراد در زمینه کاری خود باشید ، به اطرافتان نگاه کنید و افرادی را که قبلاً در صدر قرار دارند شناسایی کنید:
آنها چه ویژگیهای مشترکی دارند؟
آنها چگونه اوقات خود را برنامه ریزی و سازماندهی می کنند؟
چگونه لباس می پوشند؟
آنها چگونه با دیگران صحبت و رفتار می کنند؟
چه کتابهایی می خوانند؟
اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانند؟
با چه کسانی معاشرت می کنند؟
چه دوره هایی گذرانده اند؟
خود انضباطی و شجاعت
شجاعت فقدان ترس نیست ؛ کنترل ترس و تسلط بر ترس است.( مارک دواین)
برای توسعه کیفیتی که فاقد آن هستید ، طوری رفتار کنید که گویی در هر شرایطی که مورد نیاز است آن ویژگی را داشته اید. در واقع می توانید رفتار خود را با تأیید ، تجسم و رفتار طوری تغییر دهید که گویی کیفیت مورد نظر خود را از قبل دارید. با تأیید ، با تکرار کلماتی چون من می توانم این کار را انجام دهم و با قاطعیت، هر زمان که به هر دلیلی احساس ترس کردید می توانید احساس “نمی توانم” را نادیده بگیرید.
هر بار کلمات “من می توانم انجام دهم” را تکرار می کنید. با اعتقاد ، ترس خود را زیر پا می گذارید و اعتماد به نفس خود را افزایش می دهید.
توانایی شما در رویارویی ، مقابله و عکس العمل علی رغم ترس ، کلید خوشبختی و موفقیت است. یکی از بهترین تمریناتی که می توانید انجام دهید این است که شخص یا موقعیتی را در زندگی خود شناسایی کنید که از آن می ترسید و تصمیم بگیرید که فوراً با آن موقعیت ترس آور روبه رو شوید. برای مقابله با موقعیت یا شخص تصمیم بگیرید و ترس را پشت سر بگذارید. با خواندن کامل کتاب بهانه ممنوع به این نتیجه خواهید رسید که خیلی وقت ها این ترس های بی پایه و اساس ما هستند که باعث بروز مشکلات میشوند.
حرکت به سوی ترس
در کتاب بهانه ممنوع آمده است که وقتی ترس نسبت به یک فرد یا یک موقعیت خاص را تشخیص می دهید و خود را متقاعد می کنید که به سمت آن حرکت کنید. در نتیجه این حس رعب آور در شما کوچکتر و قابل کنترل تر می شود. علاوه بر این ، وقتی ترس های شما کوچکتر می شوند ، اعتماد به نفس شما نیز افزایش می یابد. به زودی ، ترس های شما کنترل خود را بر شما از دست می دهند.
در مقابل ، وقتی از موقعیت یا شخص ایجاد کننده ترس عقب نشینی می کنید ، ترس شما بزرگتر و بزرگتر می شود. به زودی بر تفکر و احساس شما مسلط می شود ، در طول روز شما را مشغول می کند و اغلب شما را شب ها بیدار نگه می دارد.
در کتاب بهانه ممنوع آمده است که هر زمان نگران چیزی هستید گزارشی را در مورد این وضعیت پر کنید. این امر باعث میشود خیلی زود ترس و نگرانی شما را از بین برود. این اغلب به عنوان “مزاحم نگرانی” نامیده می شود.
گزارش فاجعه چهار قسمت دارد
* ابتدا وضعیت نگرانی را به وضوح مشخص کنید.
* دوم ، بدترین اتفاق احتمالی که احتمالاً ممکن است رخ دهد را شناسایی کنید
* سوم ، تصمیم بگیرید تا بدترین نتیجه ممکن را بپذیرید ،
* چهارم ، فوراً شروع کنید تا در بدترین حالت پیشرفت کنید.
توصیه میکنم حتما نسخه ی اصلی و کامل کتاب بهانه ممنوع اثر برایان تریسی را مطالعه کنید. ممنون از اینکه تا انتهای مقاله با ما همراه بودین. بسیار خرسندیم که توانسته ای کم کمی در اطلاع رسانی و کمک به شما در مورد زندگی شخصیتان موثر بوده ایم. اگر به نسخه ی صوتی و یا پی دی اف کتاب هم دسترسی داشتید به راحتی میتوانید از مطالب کتاب بهره مند شوید.
منبع: الگو باش