در کلبه چوبی کوچکی در کوهستان، تانجیرو کامادو، پسرکی ذغال فروش، به همراه خانواده اش زندگی میکنند. تانجیرو برای گذران زندگی هر روز به شهری در پایین کوهستان رفته و ذغالهایی را که در کوهستان مشغول به جمعآوری چوبهای آن بوده میپردازد. داستان از یک روز معمولی شروع میشود، روزی که تانجیرو به قصد خرید خوراکی و فروش ذغالهایش به سمت شهر عزیمت میکند اما چون فروش ذغالها تا شب طول میکشد و از آنجایی که در راه بازگشت به خانه جنگل بزرگی وجود دارد که شیاطین در آن لانه کردهاند به توصیه یکی از آشنایان تصمیم میگیرد که شب را در شهر بماند.
تانجیرو که از بدو تولد دارای قدرت بویایی بسیار قوی بوده و حتی میتواند متوجه احساسات افراد هم بشود، صبح روز بعد هنگامی که به خانه نزدیک میشود بوی خون به مشامش میرسد و این یعنی اتفاقی افتاده است. وقتی به خانه میرسد تمام خانواده اش را غرق در خون میبیند، یک نفر تمام افراد خانواده او را سلاخی کرده است. آیا یک شیطان این کار را کرده است؟
تانجیرو که عاجزانه به دنبال نشانهای از حیات بود متوجه میشود. بدن خواهرش یعنی نزوکو هنوز گرم است پس تصمیم میگیرد قبل از این که دیر شود، خواهرش را به پزشک در شهر برساند. اما در راه شهر نزوکو به شیطان تبدیل میشود و قصد جان تانجیرو را میکند. در این حین یک شیطانکش از اعماق جنگل ظاهر شده و فرشته نجات تانجیرو میشود، اما چون کار او کشتن شیطان است، تصمیم دارد تا نزوکو را به قتل برساند.
تانجیرو که تنها عضو باقی مانده از خانوادهاش را در خطر مرگ میبیند، به شیطانکش حمله میکند اما قبل از اینکه بتواند نبرد خود را آغاز کند، زخمی به زمین میافتد. در کمال ناباوری نزوکو که هنوز احساسات انسانها در وجودش باقی مانده است، در مقابل شیطانکش از برادرش دفاع میکند و این همان اتفاقیست که تا به حال در میان شیاطین نیفتاده، چیزی که باعث میشود شیطانکش را از هدفش منصرف کند.
شیطانکش تنها راه ممکن را پیش روی تانجیرو میگذارد. تانجیرو باید به دیدن مردی به نام اوروداکی برود، کسی که میتواند تانجیرو را برای شیطان کش شدن آماده کند.این تنها راهیست که میتواند به تانجیرو کمک کند تا انتقام خانوادهاش را بگیرد و راهی برای تبدیل دوبارهی خواهرش به یک انسان پیدا کند… داستان انیمه شیطان کش (کیمتسو نو یائیبا) حول این هدف ها دنبال میشود.
داستان کلی انیمه دیو کش شاید کلیشهای به نظر برسد اما چیزی که آن را از دیگر کلیشه هایی که دیده و شنیده ایم متمایز میکند این است که ژاپنی ها آن را برای ما بازگو میکنند، پس تقریبا از خوب بودن داستان خیالمان راحت است، البته سوالهای بیشماری در ذهن شکل میگیرد که ممکن است برای بعضی ها خوشایند و برای بعضی نیز تلخ باشد. سوالهایی که پس از تماشای هر قسمت بدون جواب باقی می ماند برای مثال نزوکو که از تانجیرو در مقابل شیطانکش محافظت کرد چرا اول به برادرش حمله کرد و قصد جان او را داشت؟
اگر بگوییم غریزه اش باعث این حمله شده این سوال پیش می آید که بار دوم چرا توانست جلو این غریزه را بگیرد. تقریبا در تمام قسمت های پخش شده این سری از این نوع سوالات در ذهنمان به وجود می آید که ما را تشویق میکند تا منتظر باشیم و در ادامهی ماجرا جواب خود را بگیریم.
معرفی انیمه Demon Slayer: Kimetsu no Yaiba: شخصیت پردازی ها در انیمه شیطان کششخصیت پردازی تانجیرو بسیار خوب انجام شده است به طوری که به راحتی میتوانیم خودمان را جای او بگذاریم. خانواده دوستی و محبتش به تک تک اعضای خانوداه حتی در دقیقههای محدودی که به نمایش کشیده شد، بسیار دلنشین و بارز است همین باعث میشود هنگامی که با صحنهی قتل خانواده تانجیرو رو به رو میشویم، غم و اندوه تانجیرو را احساس کنیم. همچنین با اینکه حتی یه کلمه از نزوکو نمیشنویم ولی حسی که در بدن بی روحش نسبت به برادرش وجود دارد به راحتی قابل درک کردن است.
طراحی شخصیتهای منفی و شیاطین بسیار خوب کار شده اند و همراهی بعضی از آنها با شوخیهایی که از شیاطین ترسناک و خونخوار انتظار نداریم. مقداری بار کمدی را هم القا میکند که به جذاب شدن انیمه شیطان کش (دیو کش) کمک میکند. البته درست زمانی که به حس نفرت برای نابودی شیاطین نیاز داریم با یک دیالوگ یا داستانی از گذشته همه چیز تغییر میکند. شاید فراموش کردن نام کاراکترها برایمان راحت باشد اما به این راحتی نمیتوان چهره و خصوصیات اخلاقی آنها را از ذهنتان پاک کنید.